فیزیک هستهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ای، رآکتور هستهای، نیروگاه اتمی، واکنش هستهای، شکافت اتمی، فیشن، همجوشی هستهای، فیوژن، رآکتورگداخت بمب اتمی، بمب ئیدروژنی، کلاهکاتمی، کلاهک هسته
فیبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ف طبیعی، الیافحیوانی، پشم، کُرک، ابریشم، مو، آنقوره، کشمیر الیاف گیاهی: پنبه، کتان، کنف، غوزه [پنبه] الیاف معدنی: طلا، سیم، آزبست (پنبۀ نسوز) الیاف
فیزیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، علم فیزیک، علممکانیک، ماشین ماند، اینرسی ◄ تعادل بقا ◄ دیرگذری بُعد ◄ مقیاس الکتریسیته، فیزیک هستهای، علم نور، علم صدا چگالی ◄ تراکم
فیلسوففرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام حکیم، اندیشمند، متفکر، متافیزیسین، دانشمند سقراط، افلاطون، ارسطو، دکارت، لایبنیتز، کانت، هگل ابنسینا، خوارزمی اصحاب تصور، ایدهآلیست
فیالبداههنویسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام بداههنویس، بدیههگو، بداههنویس، بدیههسرا مختار مبتکر، نوآور، خلاق فاقد آمادگی، ناآماده
فیزیک هستهایفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ای، رآکتور هستهای، نیروگاه اتمی، واکنش هستهای، شکافت اتمی، فیشن، همجوشی هستهای، فیوژن، رآکتورگداخت بمب اتمی، بمب ئیدروژنی، کلاهکاتمی، کلاهک هسته
فیزیکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، علم فیزیک، علممکانیک، ماشین ماند، اینرسی ◄ تعادل بقا ◄ دیرگذری بُعد ◄ مقیاس الکتریسیته، فیزیک هستهای، علم نور، علم صدا چگالی ◄ تراکم
شخص کثیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی افت، چرک، خبیث، شرور، پلید، ملحد، محارب باخدا، مفسد فیالارض، خوک، دزد
تخفیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فیف، کاهش، تقلیل، تنزیل، کسر، رقم کاهنده، خدمات رایگان امتیاز، آوانس، ارفاق، آسانگیری تخفیف فروش، جایزۀ فروش، جایزه، پاداش، تخفیف مخصوص، جا
حساسیت فیزیکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اسیت فیزیکی، حساسیت، حس، ادراک، تأثر، تأثیر پذیری، حساسیت روحی خوشسلیقگی، ملایمت آگاهی، بیداری، هشیاری، فعالیت خارش، آلرژی، هیستامین