فلاکتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ت، ادبار، مصیبت، نکبت، تیرهروزی، سیهروزی، گرفتاری سخت، بلا، رنج روز بد، فاجعه ورطه بلایا، بلیه
دشتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی هامون، فلات، صحرا، استپ، توندرا، ساوانا، بیابان، بادیه، ماهور، تپه، کوه، بلندی، زمین مرتفع، زمین هموار
کشاورزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زارع، فلاح، برزگر، رعیت، دهقان تاکنشان، بذرکار، بوجار، علفچین، بستانچی، جالیزبان، باغبان▼ چایکار
اسلحۀ پرتابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) تابی، فلاخن، بومرنگ، نیزه، گلوله، تیر، خدنگ موشک آرپیجی، نارنجکانداز اژدر پرتابه کمان، تیروکمان، چله، زه، تیر، پیکان
ساحلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی خشکی، کناردریا، کناره فلاتقاره پلاژ، ساحل ماسهای، ∼ شنی بندر، پایانه زمین▲