فقرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، بینوایی، ناداری، تنگدستی، احتیاج، نیازمندی، مضیقه، افلاس، تنگروزی، افتادگی، درماندگی، فلاکت، نداری، هیچی، عسرت، مسکنت گدایی، دریوزه، پرسه
عدممالکیتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ] عدممالکیت، اجاره، رهن بیملکی، ملک و آب نداشتن، خانهبهدوشی، فقر اشغال، غصب، ید غاصبانه تحصن، اعتصاب سکنا، سکونت، استقرار مالکیت عملی، ~
جبرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام لزام، التزام، اقتضا، ناچاری، ضرورت، بایستی، باید، اجبار، فقدان انتخاب، ناگزیری تقدیر▼، وجوب، ازپیش تعیینشدگی، اتفاقات، اوضاع قانون طبیع
اضطرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ا، ایجاب، واجببودن، فقر، اجبار، بحران، ضرورت، نیاز▲، لزوم، جبر
کاهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کاهش، نقصان، تنزل، کمشدن، پسرفت ترتیب نزولی، سری اُفت، فساد، غوطه، سقوط کاهش ارزش، استهلاک، فرسایش، افول، زوال ضعف، فقر رقم کاهنده اتلاف تحدید جریمه