مدفوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] مدفوع، فضله، نجاست اجابت مزاج (معده)، ترشح، احتلام، صدور، تعرق، تراوش، سرفه خلط ◄ ترشحات▼ استول، گه، سنده، پهن، پشگل
کمالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ایدهآل، معصومیت، خطاناپذیری، بلوغ، پختگی، رشد، رسایی، استغنا، والایی، تمامی کامل و بینقص بودن، فرارسایی، برژی، تمامیت، برتری فرزانگی، صفات
تمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نگ، ادب، تربیت، پرورش، تهذیب، هنر، ادبیات شهرنشینی، مدنیت، تکامل آدابدانی، فرهیختگی، معلومات، بینش، فضل هویت فرهنگی زندگانی اجتماعی، معاشرت
فخرفروشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی خودنمایی، تظاهر، هنرنمایی، اظهار وجود، نازش، احتشام، نمایش، تجمل، جلوه، زرقوبرق، دارندگیوبرازندگی، جلوهفروشی، شاهاندازی اظهار فضل، فضلف