دیر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ل] دیر بودن، کار ازکار گذشتن دیر آمدن، تاخیر داشتن، تاخیر کردن، دیرکردن، دست بهدست کردن، جا ماندن دیرکردن، تأنی بهخرج دادن، استخاره کردن، درنگ کرد
ذاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود فْس، وجود، ماهیت، هویت، جوهر جزء ماهوی، وضعیت، حالت، شرایط بخش اصلی، جان، قلب، روح، هسته، مغز، لُب، مرکز، درون عین