فسقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات فساد، تقصیر، عیب، خطا، ناپرهیزی، فسقوفجور، خلافکاری ضعف اخلاقی، انحراف، انحراف جنسی، کممایگی، ضعف، جرم، بزه، قانونشکنی
فسقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات فساد، تقصیر، عیب، خطا، ناپرهیزی، فسقوفجور، خلافکاری ضعف اخلاقی، انحراف، انحراف جنسی، کممایگی، ضعف، جرم، بزه، قانونشکنی
کهنهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ء کهنه، چیز کهنه، (اشیای) عتیقه▼، زیرخاکی، آنتیک، فسیل میراث فرهنگی، آثار باستانی باستانشناسی
خُرد بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ُرد بودن، کوچک بودن، ریز بودن، کوچولو بودن، فسقلی بودن، یکذرهبودن
کوتولهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد له، گیاه یا جانورپاکوتاه، عروسک [ وسیلۀ بازی 837]، نیموجبی، فسقلی، جن
نادرستی اخلاقیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ستی اخلاقی، فقدان خلوص، کتمان بهانه ایهام، دررفتن، دورویی چاپلوسی تجسم غیرواقعی فسق، شرارت