ریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ی، ذرهای بودن چیز ریز، سرسوزن، اتم، قطره، پودر، ذره، نقطه، چیزکوچک، نازُکه، اپسیلون، مقدار کم
غریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ریزی، شَمّی، حسّی، حدسی، غیراستدلالی، غیرمنطقی مطلق ذاتی سفسطهباز عرفانی، ادراکی، شهودی، فیالبداهه ◄ فلسفی
فراریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راری، اجتنابکننده، حذرکننده، رویگردان، احترازکننده، کنارهگرفته منصرف متواری، دربهدر، پنهانگشته، پنهانشده متقلب گریزپای▲ فارغ، خلاص
شخص فراریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ری، پناهجو، آواره، جنگزده، سرگردان، پناهنده آوارگان فلسطینی ازوطن دورافتاده، خارجی
سردکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی چال، فریزر، وسیلۀسرمازا، یخچالفریزر، سایدبایساید، یخچال دوبَر، یخچال مصنوعی، سردخانه، پنکه، بادبزن، کولر، کولر آبی، گازی، آبسردکن، پکیجیونیت
یخفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی تگرگ، برفک یخچال، فریزر، سرمایش قطب جنوب، منطقۀ آبوهوایی ◄ آبوهوا یخچال طبیعی ◄ کوه
موادجلوگیریکننده ازفسادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یکننده ازفساد، نمک، یخ، گوگرد، کافور، آفتاب، نورماوراءبنفش، ترشی، ادویه ظرف جلوگیری کننده ازفساد: یخچال، فریزر، قوطیکنسرو، یخدان، کلمن مواد
غریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ریزی، شَمّی، حسّی، حدسی، غیراستدلالی، غیرمنطقی مطلق ذاتی سفسطهباز عرفانی، ادراکی، شهودی، فیالبداهه ◄ فلسفی
کوچکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت کوچکی، صغر، خُردی، ریزی، ناچیزی کوتاهی لاغری، باریکی کَمی، قلت، عدم کفایت بیقدری، عدم اهمیت، کمتری، کهتری، بیبنیادی، بیجوهری کوچک شدن، تنگی، انقب