روکش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ل] روکش کردن، ورقه کشیدن روی هم چیدن، پهن کردن، نهادن، گذاشتن انداختن، فرش کردن
فروکنشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت روکنش، فروکردن، ادخال، فروبردن، دخول، ورود بهعنف تزریق، واکسناسیون، آبلهکوبی، کاشت، تلقیح، خالکوبی القا، تلقین، بدآموزی
فروشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ش، مزایده، شرکتدرمناقصه، بازاریابی، واگذاری، عدم نگهداری، حراج، بازارگرمی رونق بازار، رونق، رواج، بازار گرم (داغ)، خوشبختی تجارت، تاجر، مال
فروش رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فروخته شدن، بهبازارآمدن، دست بهدست شدن، بازار شلی داشتن، تقاضا برایش فراوان بودن، رونق داشتن، رواج داشتن، بازار پیدا کردن، بازار داشتن فرو
فروش رفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فروخته شدن، بهبازارآمدن، دست بهدست شدن، بازار شلی داشتن، تقاضا برایش فراوان بودن، رونق داشتن، رواج داشتن، بازار پیدا کردن، بازار داشتن فرو
فروختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ختن، بهفروش رساندن، برای فروش گذاشتن، ارزان فروختن، بهباد دادن، حراج کردن، بهمزایده گذاشتن، تهیهکردن بساط پهن کردن، آغاز کردن بهنسیه فرو
زیانرساندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی رساندن، ضرر زدن، زیان زدن، آش برای کسی پختن فروش نرفتن، باد کردن
اتصالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اق، انضمام، الصاق، وصل، جوشکاری، وصل کردن، بههم پیوندزدن، اجتماع ترکیب بافت صحافی، چاپ، دوخت، وصله، درزگرفتن، رفو، دوزندگی، خیاط پیوست، جمع فروکنش
عدمنگهداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی عدمنگهداری، برکناری، واگذاری، تحویل، تخلیه اعراض، انتقال، نقلوانتقال، انتقال ملک ارائه برای فروش ومصرف، فروش گسستن، رها کردن، رهاسازی، ترخی