فروشندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی زیتور، متعامل، فروشندۀ انحصاری، مونوپولی، کسبه، دستفروش، تاجر، تهیهکننده، امضاکننده
تهیهکنندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کننده، انتقالدهنده، شخصدهنده فروشنده، تأمینکننده، توزیعکننده، شرکت پخش سراسری، بستانکار، شخص وامدهنده کارپرداز مادرخرج، خزانهدار نانآو
مشغول کار شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ] مشغول کار شدن، بهکار مشغول شدن، استخدام شدن کسبوکار راه انداختن، بنیاد نهادن، آغاز کردن، تجارت کردن، فروشنده شدن، فروختن آقای خود و نوکرخ
گیرندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ریافتکننده، دریافتکنندۀ پول، صندوق، صندوقدار، تحویلدار، امین، نماینده حقوقبگیر، فروشنده، بستانکار گیرندۀ علائم، آنتن، آنتنمرکزی، آنتن ب
قابلفروشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ابلفروش، فروشرفتنی، مشمولواگذاری، برای فروش، عرضهشده، رُند بازار فروشنده، آمادۀ فروش، حراجی فروشنرفتنی، بادکرده، ضایعشده فروخته
تاجرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی تاجر، بازرگان، بازاری، سوداگر دلال، فروشنده، تهیهکننده مضاربهکار، معامل، معاملهگر، صراف شریک صنف، رسته، جامعه حجره، فروشگاه، کارگاه