پریشانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم شفته:] پریش، مغشوش، سردرگم، دستپاچه، نامرتب، پریشان خیال، سرگشته، گیج، مستغرق، مجذوب، رویایی، حواسپرت مضطرب، سرگشته، شیدا، سرگردان، حیران، متحیر، ه
پریشانیخیالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود تفرقۀ حواس، آشفتگی، گیجی، سرگشتگی، پریشانی، تحیر، حیرت، حیرانی، خیرگی، فروماندگی، عدم تمرکز احلام، خوابهای پریشان، کابوس
حواسپرتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود ، پریشانخیال، گیج، مستغرق، بیخبرازخود، هوایی، رویایی تنبل آشفته، مضطرب، سرگشته، شیدا، حیران، متحیر، هاجوواج، گیجوویج، دودل، مردد
ناموفقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل ناموفق، ناکام، دستخالی، بدبیار، مفلوک ورشکسته، شکستخورده▼ ناکامیاب، بازنده▲، سرخورده، واخورده، ناکام درمانده، فرومانده، مستأصل، وامانده، ماند
شگفتزدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی فتزده، متعجب، حیرت زده، بهتزده، تحسین کننده، متأثر، مبهوت حیران، سرگشته، فرومانده