فرهنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، هنر، ادبیات، زبان تحصیلات، آموزش، سواد، خودآموزی تمدن روشنفکری، فرهیختگی، فرزانگی، دانشپروری تربیت، ادب
فرهنگ لغاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه دیکسیونر، واژگان، فرهنگ، واژهنامه، فرهنگنامه، لغتنامه، دهخدا، معین، عمید، فرهنگ سخن دیکشنری، لِکسیکون فرهنگ آوایی،
کهنهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ء کهنه، چیز کهنه، (اشیای) عتیقه▼، زیرخاکی، آنتیک، فسیل میراث فرهنگی، آثار باستانی باستانشناسی
آموزشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط آموزشی، تربیتی، دانشگاهی، مکاتبهای، مدرسهای مربوط به مدرسه فرهنگی، علمی آموزنده، موعظهآمیز آموختنی، آموزگار، عالمانه عمومی
تیرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم فرعی، زیرگروه، فرزند، طایفه، نژاد، تخم، نسب، شجره، شجره نامه قشر، اقشار، طبقۀ اجتماعی هویت فرهنگی، کیفیت، درجه، ماهیت مارک، مدل، علامت قالب، ساخت، ش
تنوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم ، چندگونگی، گوناگونی، تعدد، اختلاف، واریته، تغییر پذیری، چندتایی، چندگانگی رنگارنگی، ناهمگنی تفاوت، اختلاف، دگرگونگی، پراکندگی، تفرق، تشتت، تفرقه، تش
تمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی نگ، ادب، تربیت، پرورش، تهذیب، هنر، ادبیات شهرنشینی، مدنیت، تکامل آدابدانی، فرهیختگی، معلومات، بینش، فضل هویت فرهنگی زندگانی اجتماعی، معاشرت