فرد انگیزندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام گیزنده، رابط، مشوق، رایزن، مشاور گروه فشار، لابی، بانفوذ خطیب، سخنران، وکیل مدافع مبلّغ، تبلیغاتچی، پروپاگاندیست، مروّج، مسئول روابط عم
فرد برترفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت رتر، آیت، اتوریته، بهترین نوع خود عزیز سرور، فرد مهم نجبا، بزرگ، رئیس، مدیر، پیشوا، رهبر اسوه، نمونۀ کمال شخص کارشناس، متخصص قهرمان، برنده، پیروز
فرد انقلابیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر لابی، مجاهد، طرفدارانقلاب، قیامکننده، ضد رژیم، مخالف حکومت شورشی، یاغی، آشوبگر، شورشکننده، براندازکننده، خرابکار، ویرانگر، تروریست، آنارشیست مخال
فرد جایگزینفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر جانشین، کفیل، قائممقام، نایب، معاون، ذخیره، بازیکن ذخیره، علیالبدل، عضو علیالبدل، نماینده، وکیل نیروی ذخیره، رزرو، قوای ذخیره، قوای کمکی خلف، پیر
فقدان ارتباطفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه فقدان ارتباط، مطلقیت، استقلال، آزادی دلبخواهی بودن، یکجانبه بودن دیمی بودن، الکی بودن، بیحساب و کتاب بودن انفراد، جدایی، گسیختگی، عدم اتحاد، تک بو
جدا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، گسیختن، ازهم گسیختن، قطع کردن، بند ازبند جداکردن، پوست کندن، برهنه کردن آب کردن، باز کردن الک کردن، دستهبندی کردن، طبقهبندی کردن رهاکردن، آزاد ک
بهترینِ نوعِ خودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ِ خود، نابغه، اعجوبه، شاگرد اول، تیزهوش، استثنایی، فوق العاده بااستعداد، فرد مهم، نمونۀ کمال، شاهکار رکوردشکن، رکورددار، پرفروش، بُت، عزیز په
گرگ و میشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی میش، تاریک و روشن، بینالطلوعین، سحر، بامداد، فلق، ناروشن، خاکستری، غروب، آفتابزردی، هوای ابری
حفاظفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی پرده▼، پوشش، روکش، محافظ، روکش محافظ، سپر، سپر حرارتی، حائل، جدار پناهگاه، جانپناه، سایبان، آلاچیق چتر، خیمه، چادر، سقف پلک، عینک آفتابی، شیشۀ