فراریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی راری، اجتنابکننده، حذرکننده، رویگردان، احترازکننده، کنارهگرفته منصرف متواری، دربهدر، پنهانگشته، پنهانشده متقلب گریزپای▲ فارغ، خلاص
شخص فراریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ری، پناهجو، آواره، جنگزده، سرگردان، پناهنده آوارگان فلسطینی ازوطن دورافتاده، خارجی
موتورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت آرمیچر، فرفره، قرقره، چرخ، دوک، پنکه، هواکش، فَن، آسیاب بادی، پیچ، ساعت محور، شافت، اکسل، میل گردان، لولا، پاشنه، دیفرانسیل، [≠ مختصات دکارتی 465] و
گریختهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یخته، فراری، گریزان، متواری، رهاشده، رهایییافته، رها معاف غریب، دربهدر جسته رمیده گریزپا متنفر، بیزار ◄ کینهتوز
چرخشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ] چرخش، حرکت دَوَرانی مستمربهدور محور خود، حرکت فرفرهای چیزچرخنده، دوک، موتور▼ احساس چرخش، سرگیجه، دوار، منگی ◄ ناخوشی جهتچرخش، بهطرف راست (چپ)،
تجزیه شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت یه شدن، متلاشیشدن، پوسیدن، پژمردن، پلاسیدن، گندیدن، ازهم پاشیدن، زوال یافتن فروریختن، خراب شدن کثیف کردن بچه کردن زنگ زدن، خورده شدن
تخریب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، ازبیخ و بنبرافکندن، باخاک یکسان کردن، ازآبادی انداختن▼، له کردن، هموارکردن، انداختن فروریختن، سرنگون کردن، وارونه کردن بمب انداختن، شلیککردن، به