فارغبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آسوده، آزاد، فارغ، خلاص، بیکار، بیدغدغۀ خاطر، بیخبر، درمرخصی بازنشسته غیرکشیک، مرخص غیرفعال
ابزار کشاورزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، خیش، گاو آهن، شخمکن، شنکش، شانهزن، مازو، کلوخ شکن، بیل، بیلچه، داس تراکتور، خیشه، دیسک، کمباین، هرس، چنگال، شیارکش، آبپاش، بذرپاش، بذرافشا
فارغبالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه آسوده، آزاد، فارغ، خلاص، بیکار، بیدغدغۀ خاطر، بیخبر، درمرخصی بازنشسته غیرکشیک، مرخص غیرفعال
زایمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ، فارغ شدن، راحت شدن، ناف بریدن، ناف افتادن سزارین، طبیعی بیماریهای دوران بارداری و بعد از زایمان:اکلامسی، پراکلامسی بچهخوره (بچهخوار) سقط جنین، ک
غیرفعالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه یرفعال، فارغ، آسوده، خلاص، دست ازکار کشیده، بیکار موات، متروکه، برکنار بازنشسته، فارغبال