فرضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اندیشۀ خلاق خیالی، حدسی، تخمینی، تقریبی، نزدیک، متصور، قابلتصور، پنداشتنی، انگاشته مجرد، انتزاعی، مفهومی، تئوریک، اعتباری
فرایض دینی را ادا کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته را ادا کردن، نگاهداشتن، نماز خواندن، روزه گرفتن، بهجا آوردن، برپاداشتن، اقامه کردن، گزاردن، عبادت کردن وظیفه انجام دادن
عذاب دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی دن، زجردادن، شکنجهکردن، شهید کردن، مجازات کردن، سخت گرفتن نمک روی زخم پاشیدن، استخوان لای زخم گذاشتن
سختتر کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ختتر کردن، تشدیدکردن، بدترکردن، برانگیختن، استخوان لای زخم گذاشتن، آتش زدن بغرنج ترکردن، تقویت کردن، افزودن، زوال یافتن
مانع شدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ممانعت کردن، سنگانداختن، مداخله کردن، چوب لای چرخ کسی یا کاری گذاشتن، آچمز کردن، گیر دادن، پیلهکردن مسدود کردن، مانع فراهم کردن
تکاملفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، تبدل، سلوک، توسعه، رشد، نشو، ارتقا، تعالی، تکوین، تبدیل حرکت مارپیچ بالارونده تکاملگرایی، داروینیسم، نظریۀ (فرضیۀ) تبدل انواع، منشاء انواع، تنوع،