خیمه زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد در گستراندن، آویزان بودن بر فراز محلی، معلق بودن بر فراز محلی، چادر زدن، طاق زدن، فروپوشاندن، همپوشی داشتن، سایه انداختن، چتر (زدن، گستراندن)
صعودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت د، اوج، فراز، اوجگیری، رفعت، عروج، معراج، بالا رفتن اعتلا ارتقا، بالا بردن، ترفیع افزایش پرش سربالایی، فراز، شیب، قلّه، رأس کوهنوردی وسیلۀ صعود: پل
جایگزینی نوسانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت سانی، رفتوآمد، فراز ونشیب، جزرومد، رونق و رکود، سیستول و دیاستول، کموزیاد شدن، تاب، چرخه، تناوب تکان
متفرقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم پراکنده، متشتت، منقطع، پخش وپاش، پاشیده، پخش(شده)، فراز، ولو، منفجر، شکسته همهجایی، گسترده، فراگیر، وسیع اپیدمیک، عام پریشان، نابهسامان، آشفته غیرم