فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، گریز، خلاصی، خروج، هزیمت، عقبنشینی، نقل مکان تراوش، نشت، چکه، دررو، حرکت بهبیرون، صدور رهایی، گریز، خروج، نجات تسکین، طفره، اجتناب ضدحم
وسیلۀ فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لۀ فرار، طناب راه فرار، راه گریز، مفر، بیراهه، خروجاضطراری، خروجی، پناهگاه، تدبیر
وسیعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ت، گسترده، فراخ، گشاد، عظیم، جادار، بسیط، باز، نامحدود، بیحفاظ، نامحصور، آزاد، بیمرز، عریض، ولنگوواز، فراگیر دلباز، باصفا، دلگشا، خوشمنظره ◄
انبساط یافتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ] انبساط یافتن، گسترش یافتن، توسعهیافتن دراز شدن، امتداد یافتن باد کردن، آماس کردن، متورم بودن، آماسیدن، بالا آمدن، برجسته شدن، برآمدن، بزرگ شدن، با
بازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل باز، گشاده، گشوده، مفتوح، فراز درمعرض دید، بازاری، علنی، دردسترس یا در معرض دید همگان، سرگشاده، بیحجاب، آشکار بدون مانع، بیحفاظ دایر، جاری، فعال، م
وسیلۀ فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لۀ فرار، طناب راه فرار، راه گریز، مفر، بیراهه، خروجاضطراری، خروجی، پناهگاه، تدبیر
گریختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فرار کردن، جَستن، رَستن، رهیدن، رهایی جستن، خلاص شدن، نجات یافتن، از خطر جستن، آزاد شدن، اجتناب کردن، خودرا رها کردن، آرام شدن رمیدن، آزاد شد