فراگرفتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ن، گنجیدن، جا گرفتن، برداشتن، پُر کردن، پُر کردن (تکمیل کردن)
فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، گریز، خلاصی، خروج، هزیمت، عقبنشینی، نقل مکان تراوش، نشت، چکه، دررو، حرکت بهبیرون، صدور رهایی، گریز، خروج، نجات تسکین، طفره، اجتناب ضدحم
وسیلۀ فرارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی لۀ فرار، طناب راه فرار، راه گریز، مفر، بیراهه، خروجاضطراری، خروجی، پناهگاه، تدبیر
صعودفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت د، اوج، فراز، اوجگیری، رفعت، عروج، معراج، بالا رفتن اعتلا ارتقا، بالا بردن، ترفیع افزایش پرش سربالایی، فراز، شیب، قلّه، رأس کوهنوردی وسیلۀ صعود: پل
بلندیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد لندی، ارتفاع، طول عمودی، تراز، درازا، طول قد، قامت، بالا، قدوبالا، قدوقواره، قدوقامت، اندام کشیده، اندام ◄ بدن انسان بالا، رو، سطح رویین فراز، علو ه
گریختنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی فرار کردن، جَستن، رَستن، رهیدن، رهایی جستن، خلاص شدن، نجات یافتن، از خطر جستن، آزاد شدن، اجتناب کردن، خودرا رها کردن، آرام شدن رمیدن، آزاد شد
[فعل] پوشاندنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد پوشاندن، فراگرفتن، گستراندن، کشیدن، پهن کردن، پخش کردن متفرق کردن جلدکردن، روکش کردن
منتشر شدن (درچیزی)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام تشر شدن (درچیزی) پخش شدن (در چیزی)، پراکنده شدن فراگرفتن▲، نفوذ کردن، سرایت کردن پُر کردن