دهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی فداکار، بخشنده، بخشاینده، بخشایشگر، دستودلباز، سخی، سخاوتمند، بِدِه، ایثارگر، نظربلند کمککار، یاور خیّر، خیرخواه عابد
دوستدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی عاشق▼، وفادار، فداکار، هوادار، علاقمند (علاقهمند)، ارادتمند، بتپرست، پابند، دلبسته، عاشقپیشه، عشقی، مرید، مشتاق دلسپرده، دلداده پا[
بیغرضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات غرض، بیطرف، بیتعصب، غیرشخصی، کنارهگرفته، بهحق، نجیب فداکار، وفادار، بهفکر، مواظب، خیرخواه خنثا، بیتفاوت بیدریغ، بدون مضایقه علیالسویه
قربانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی نذر، وقف، زهد، فداکاری، ذینفع نبودن (ایثار) اهدای خون، اهدای عضو نثار، فدا، قربان
اَبلَهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال َه، احمق، تهیمغز، کمهوش، قاصر، نارسا، مغزخرخورده، ببو، بُله مضحک، نامعقول، مسخره سادهلوح، خام، بیتزویر، نادان، معصوم، بیگناه، بچه، بچگ