فتنه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط دن، تفتین کردن، حیلهکردن، دام افكندن، بازی کردن، فریب دادن▲
انقلابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تغییر ، قیام، تغییرات ریشهای، تغییر اساسی، جهش، تحول، دگرگونی، تکامل، گردش اوضاع، گردش، چرخش اخلال، بیخکنی، امحا آشوب، شورش، طغیان، فتنه، غائله، یاغیگر
واحدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد یکان، یک، تک، عدد صحیح، فرد، یکه، مقیاس، اشل واحدشمارش: عدد، تا، شماره، قلم، فقره، دانه، برگ، ورق، فرد، تن، نفر، رأس، سر، واحد، فروند، بند، قطعه، دست
اقتدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدار، قدرت سیاسی، فره، قدرت قانونی، اتوریته، ولایت رهبری، هژمونی، مدیریت، حاکمیت، حکمرانی▼ سلطنت، پادشاهی، امپراطوری، فرۀ ایزدی، ظل خد
شوریدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام شورش کردن، یاغیشدن، طغیان کردن، برانداختن، جدایی انداختن فتنه کردن، فتنه افکندن، فتنه انگیختن موش دواندن
موضوعفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکلگیری عقاید؛ عام ضوع، مبحث، امر، عنوان، سوژه، مطلب، خبر مبتدا، سرفصل، باب، مقوله، رشته، فصل بخش، مدخل، تیتر◄ جزء محتوا، درونمایه، متن، تم، مایه، مضمون،