غیابفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام غیاب، غیبت، عدم حضور، ناپیدایی کمبود، نارسایی، کسری، نقصان، نقیصه، نقص ناپدید شدن، ناپدیدی غیبت صغرا، غیبت کبرا نیستی، نبود، عدم، فقدان، فقد، خس
بدگوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات افترا▼، غیبت، سعایت، رسواسازی، کاستن ازشأن دیگری، لجنپراکنی، ایجاد رسوایی، آبروریزی، کولیبازی، جاروجنجال، قشقرق [ شایعه، صدایناهنجار 411] انتق
ناپدیدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ناپدیدی، غیبت، ناپدید شدن، غیب شدن، تردستی پوشیدگی، گمگشتگی، نهانشدگی، پنهانشدگی، دوری، فقدان، استتار، اختفا، کمون، نهفتگی فرار، خروج تیرهسا
پیشبینی کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه پیشبینی کردن، پیشگویی کردن، غیبگفتن، ازپیش خبر دادن، بهعلم غیب گفتن حدس زدن، برآورد کردن
ناپیداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، فقدان دید، پوشیدگی، پنهانی، کمون، نهفتگی، نامرئیبودن، غیبت، غیاب، ناپدیدی، عدم وجود، عدم عدم وضوح، گرگ و میش نقطۀ کور، ورطه استتار، نقاب غیب،