اغلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غلب، غالباً، خیلی اوقات، اکثرا ً، بیشتر، بیشتر اوقات بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً، کراراً
جهنمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب نم، دوزخ، غاشیه، هاویه، برزخ، اعراف، ورطه دَرَک، اسفلالسافلین، دار مکافات وصف دوزخ: مار غاشیه، حمیم(آب جوش)، سعیر (زبانۀ آتش)، آتش دوزخ
خیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، بسیار، زیاد بیشتر، اکثراً، غالباً بهافراط، الیماشاءالله، بسیار زیاد، بیشازاندازه اینهمه ایبسا
خیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت د] خیلی، بهشدت بینهایت، بهغایت بهطور قابل ملاحظه، بسیار، زیاد، سخت بهزحمت آنهمه، آنقدرها، آنقدر غالباً، بیشتر اکثراً
اسبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ، بدخش، مادیان، خنگ، مرکب، بارگی، خیل رخش اسب جوان، کره انواع اسب: جنگی، بارکش، خراس، اخته نژاد اسب: عرب، کرد، عرب کرد، ترکمن، عرب ترکمن، چناران، سی