عفوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی بخشش، بخشایش، جوانمردی، آمرزش، مغفرت، ارفاق، پوزش، تبرئه، حمایت، ترحم، دلسوزی، همدردی، صبر احسان، دهش گذشت، چشمپوشی، اغماض بخشودگی، غفر
جاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی جریاندار، روان، ساری، سیلآسا، غران، خروشان، جوشان، مواج، متموج، بارانی زمزمهکنان متحرک، باز [فعلی، الزامآور، قانونی، رعایتکننده، ]
حبابدارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی حبابدار، گازدار، جوشان، متخلخل، کفکرده غران، خروشان و جوشان
ضایعشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، ضایعاتی، خراب، بیفایده، غیرقابل بازیافت، بادکرده، فروشنرفته زیانآور، زیانده غیرانتفاعی، بیغرض گمگشته، گمشده، جابهجاشده، منقول، غایب
متلاطمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت شنج، لرزان، مواج، طوفانی، ناآرام، بیآرام، پرآشوب، پُرتلاطم، موجزن، غران، خروشان، جوشان، متموج، بینظم درحال پرپر زدن، درحال غلیان(جوشش)، مضطرب، نگ