غالب آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، جا انداختن (خود)، قدرت را بهدست گرفتن، کنترل کردن، کنترل را بهدست گرفتن، درچنگ خود داشتن
استحمامفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ام، آبتنی، حمام، دوش وضو، مسح، غسل، تطهیر، دستنماز، مس، تیمم آبمالی، غرغره، استبرا حمام، محل شستشو▼
پاک کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی کردن، شُستن، آبکشیدن، آبزدن، غسل کردن، برق انداختن، اتو کردن، گردگیری کردن بُردن، ستردن، زدودن، تراشیدن، برداشتن، محو کردن، منزه کردن، تمیزک
شستشوفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ازی، خانهتکانینوروز، گردگیری، چرکزدایی، گندزدایی، باد گرفتن، جاروکشی، جاروپارو، رُفتورو تطهیر، غسل، تغسیل، تصفیه، پالایش تنقیه استریل کردن
اغلبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان غلب، غالباً، خیلی اوقات، اکثرا ً، بیشتر، بیشتر اوقات بارها، بهدفعات، بهکرات، مکرراً، کراراً
خیلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عدد ، بسیار، زیاد بیشتر، اکثراً، غالباً بهافراط، الیماشاءالله، بسیار زیاد، بیشازاندازه اینهمه ایبسا