غرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رور، مباهات، سرافرازی، افتخار، اعتماد بهنفس، اعتبار منت، خودستایی، ادعا، تفاخر، تکبر رجزخوانی، لافزنی، لافوگزاف
پیکارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) ، بخشیازجنگ، مصاف، غزوه، مبارزه، حرب، ستیز، ستیزه، خصومت، جنگ، محاربه خود ورزش مثلاً کشتی مقاتله، قتال، زدوخورد، دعوا تشنج، برخ
جنگفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تضاد در عمل (اختیار فردی) رد، حرب، نبرد▼، غزوه، پیکار، جدال، دعوا، جدل، قتال، آفند، مقاتله، محاربه، کارزار، ستیزه، دعوا جهاد، تنازع، مخاصمه، جنگهای صلیبی
مغرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی غرور، سرافراز، مفتخر، بامناعت، نجیب، دلیر پرباد، غره، خودستا، منتگذار، متکبر شخص مغرور، آدم لافزن، فرد مهم، آدم شیکپوش، شخصبزرگزاده، شخص
فروغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی شفق، طلوع، غروب، تشعشع▼، سرخی، گداختگی، آتش فلورسانس، فسفرسانس نور، تلألو، تابش، آفتابزردی هاله، کورونا شفق قطبی، اُرورا طیف، اسپکتروم، بیناب،
حقیر بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یر بودن، خود را کوچک شمردن، غرور را زیر پا گذاشتن، بدنام بودن، بیغرض بودن، مؤدب بودن، ناچیزبودن