غریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ریزی، شَمّی، حسّی، حدسی، غیراستدلالی، غیرمنطقی مطلق ذاتی سفسطهباز عرفانی، ادراکی، شهودی، فیالبداهه ◄ فلسفی
غریب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، آنرمال بودن، هوس، وسواس، عدم تعادل روانی جبهه گیری
جداییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ق، هجر، مهاجرت، هجران، فراق، غربت، غریبی، بُعد مسافت، دوری، فاصله تباین، دوگانگی، اختلاف، نفاق متارکه، طلاق، بیوگی انفصال، جداسازی▲ مفارقت
بیرونی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بیرونی بودن، خارج بودن، بیگانگی، غریبی، غیرباطنی (عارضی) بودن عارض پیرامون، بیرون لایۀ بیرونی، دوری عدم تطبیق
جدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت سوا، مجزا، دورافتاده غریبه، خارجی، بیرونی تک، تنها، تکوتنها، بیکس مستقل گسیخته، ازهمگسیخته، باز منفصل، متمایز، مفروز، متباین، علاحده (علیحده) مق