غرشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای مستمر و ممتد، قرقر، ویژ، زمزمه، وزوز، چهچهه، همهمه، تشدید ارتعاش، ناقوس
صدای انفجاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی انفجاری، صدای شدیدِ ناگهانی، رعد، آسمانقرمبه، غرش، صدای بستهشدنِ در، درق، تق صدای شکستن یا شکاف برداشتن: تَراک، گرمپ، انفجار، صدای توپ، غرشت
صدای حیواناتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ، عوعو، هافهاف، وغوغ، غرش، زوزه، معمع، ماما، بعبع، عرعر، عر، شیهه، چهچهه، وزوز، میو، معومعو، مرنو (مرمر)، غارغار، جیکجیک، قوقولی قو، قوقولی
تقعرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل عر، کاوی، گودی، تورفتگی، فرورفتگی، غرشدگی، انحنا خالی بودن ◄ خلاء جای پا، یادگار حکاکی، کندهکاری دندانه آینۀ مقعر کاو بودن، مقعر بودن
تناوبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان ب، توالی، نوسان ریتم، ضربان، تپش، زدن، نبض، ضرب، ضرب آهنگ، وزن، ایقاع، بندترجیع، ترجیع تاب، منارجنبان، پاندول، آونگ، مترونم، آلترناتور یکنواختی، همگ
صدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ا، نوا، صوت، آوا، بانگ، ندا، شنوایی شلوغی، قیلوقال، همهمه، ولوله، هنگامه، غریو، غوغا، دادوبیداد، بلندی صدا دانگ آواز، نغمه، آهنگ، ملودی، موسیقی