غرشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی صدای مستمر و ممتد، قرقر، ویژ، زمزمه، وزوز، چهچهه، همهمه، تشدید ارتعاش، ناقوس
غریزیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فرآیند استدلال ریزی، شَمّی، حسّی، حدسی، غیراستدلالی، غیرمنطقی مطلق ذاتی سفسطهباز عرفانی، ادراکی، شهودی، فیالبداهه ◄ فلسفی
غریب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ودن، آنرمال بودن، هوس، وسواس، عدم تعادل روانی جبهه گیری
غرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی رور، مباهات، سرافرازی، افتخار، اعتماد بهنفس، اعتبار منت، خودستایی، ادعا، تفاخر، تکبر رجزخوانی، لافزنی، لافوگزاف
آبکش کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی غرق آب کردن، خیساندن، خیس کردن، آغشتن، آلودن، غرقه کردن، غرق کردن، بهزیر آب بردن، مستغرقکردن
مغرورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی غرور، سرافراز، مفتخر، بامناعت، نجیب، دلیر پرباد، غره، خودستا، منتگذار، متکبر شخص مغرور، آدم لافزن، فرد مهم، آدم شیکپوش، شخصبزرگزاده، شخص
بیغرض بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات غرض بودن، نفعی نداشتن، ذینفعنبودن، خود را فدا کردن، قربان رفتن، برای دیگری مردن، نفع شخصی نداشتن، نفع شخصیرا در نظر نگرفتن نثار کردن، تقدیمکردن،