غایبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام غایب، مفقود، ناپدید، غیر مقیم بدون نماینده گریزپا، فراری، گریزان، گریخته غیرموجود مستثنی، بیرونگذاشتهشده، خطخورده، محروم، مستثنی نایاب، کمیاب
غایب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام بودن، شرکت نکردن، حضورنداشتن دور ماندن، دور بودن، دوری کردن جایش خالی بودن حضور نیافتن، غایب شدن، بیرون آمدن، ترک کردن، غیبت کردن، نرفتن ناپدید
شیرینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت لات، تنقلات، حلوا، شیرینیِ تر، خشک، خامهای، دانمارکی، رولت سوهان، ارده، حلواارده، حلواشکری، قطاب، پشمک، گز، باقلوا، لوز، مسقطی، کاک، نانبرنجی، پیرا
غایبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام غایب، مفقود، ناپدید، غیر مقیم بدون نماینده گریزپا، فراری، گریزان، گریخته غیرموجود مستثنی، بیرونگذاشتهشده، خطخورده، محروم، مستثنی نایاب، کمیاب
غایب بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام بودن، شرکت نکردن، حضورنداشتن دور ماندن، دور بودن، دوری کردن جایش خالی بودن حضور نیافتن، غایب شدن، بیرون آمدن، ترک کردن، غیبت کردن، نرفتن ناپدید
حَدّفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ّ، غایت، نهایت، اندازه، مرز، ساحل، کناره، انتها حدود، حریم، کنار، آستانه محدودیت تعریف، تعیین مرز، مرزبندی، نشانگذاری مرز، دیوارکشی، محوطهسازی، تع
پودرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی َرد، غبار، خاک، ماسه، خاکاره، گردوخاک، گردوغبار، گرده، خاکه، سوده، رنده گچ، سیمان، آرد، نشاسته، گردغوره، آرد نخودچی فله گردافشانی