غبطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی رشک، طمع، زیادهطلبی، افزونطلبی، تکاثر، میل (اشتیاق)، رقابت، چشموهمچشمی، مسابقه مضایقه درتمجید حسادت
رشک ورزیدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی شک ورزیدن، غبطه خوردن، طمعکردن، طمع بُردن، رشک بُردن، میل داشتن بُراق شدن
حسادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی م] حسادت، حسد سوء ظن، بدگمانی، عدم اعتماد، ناباوری رنجش، غبطه، عقدۀ خودکمبینی، همچشمی، مسابقه، غریزۀ مالکیت
فزونیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت نی، فراتری، پا فراترگذاشتن، زیادهروی، توسعهطلبی، دستیازی، افزونخواهی، مالپرستی دستدرازی، تعدی، تجاوز، اشغال، غصب بسط، توسعه، انبساط برتری، قدر
آرمان زندگیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی دگی، مأموریت زندگی، رسالت، وظیفه، مسئولیت، تکلیف، تعهد زندگی، دلبستگیها، یارودیار، معاش، حرفه حرص، غبطه داعیه، غرض، اراده، آرزو، میل (اشتیاق
بدخواهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی واهی، بداندیشی، دشمنی، خباثت، رذالت، طینت بد، خبث طینت، کینهتوزی مایۀ هلاک، رنجش، غبطه چشم زخم، طلسم نامهربانی، بیمحبتی، بیمهری، بیا