غالب آمدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت دن، جا انداختن (خود)، قدرت را بهدست گرفتن، کنترل کردن، کنترل را بهدست گرفتن، درچنگ خود داشتن
فعلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: زمان لی، جاری، کنونی، موجود، معاصر، امروزی، متجدد حاضر حاکم، غالب، نافذ، فراگیر، درگردش رایج، شایع، متداول، مُد روز، مرسوم ساری، حی و حاضر، درجریان متأخر
بانفوذفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ذ، مسلط، مستولی، چیره، غالب، پیروز، موفق، مظفر، فیروز، قاهر پرقدرت، استخواندار، نافذ، صاحب اعتبار، متنفذ، عالیرتبه، مقتدر، توانا
موفقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ عمل میاب، بهرهمند، پیروز، برنده، غالب، مظفر، منصور، فاتح، فیروز، ظفرمند، شکستناپذیر، مطمئن مسلط، مستولی، غالب، چیره، بانفوذ رستگار، نجاتیافته مؤ
مقتدرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام قتدر، ذیصلاح، درقدرت، صاحبمنصب، قادر، توانا چیره، مستولی، غالب، متبوع، تبعیتشده، مطاع، اطاعتشده، متنفذ، بانفوذ، مالکالرقاب، صاحباخ
برتریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ، مهتری، بزرگی، بالایی، بالادستی، امتیاز، ارشدی، علو، والایی، کمال تمایز، ارجحیت، انتخاب برتر، اولویت، ترجیح، اهمیت، انتخاب جلو بودن، تقدم [در زمان]