متعجب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه کردن، غافلگیر کردن، مچگیریکردن، شبیخون زدن، بیهوا حمله کردن بعید بودن، محتمل نبودن
غیرمنتظرهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه نتظره، غافلگیرانه، ناگهانی، پیشبینینشده، سرزده، بعید، نامحتمل، اعلامنشده، ناشناخته آسمانی تکاندهنده، عجیب، شگفتآور
انتظار نداشتنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: تداوم اندیشه انتظار نداشتن، غافلگیر شدن، ناامیدشدن، آماده نبودن دلسرد / مأیوس شدن
شبیخون زدنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ] شبیخون زدن، غافلگیر کردن، درکمین بودن دام گستردن، بهدامانداختن آبرا گلآلود کردن نقاب زدن
دروضعیت ناآماده قرار دادنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی یت ناآماده قرار دادن، غافلگیر کردن، غافل کردن، متعجب کردن حواس را پرت کردن شبیخون زدن، توجه را جلب نکردن آب را گلآلود کردن، مغشوش کردن دیر (