عیبجوییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی یی، تهمت، بدگویی، اشکالتراشی، بهانهگیری توبیخ، سرزنش، افترا، انتقاد ایجاد رسوایی، آبروریزی، کولیبازی، رسواسازی، بدگویی، جاروجنجال، قشقرق،
مقصر دانستنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات نستن، اشکال گرفتن، عیبجویی کردن، ناگوار آمدن ِچیزی (کاری) برای (به) کسی، دعوا کردن، متهم ساختن
افترافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات همت، بهتان، اَنگ، لُغُز، غیبت، غیرحقیقت هجو، عیبجویی، توهین، استهزا فحش ◄ فحاشی
پرسشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شرایط و عَمَلِ شهود سوأل▼، سراغ، استفسار، استفتا، پرسوجو، تحقیق، تجسس، بازجویی▼، امتحان▼ نظرخواهی، استعلام تفحص، آزمایش کاوش، تحقیق، کنجکاوی بازخواست،
خواهشفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص واست، تقاضا، خواسته، خواست، تضرع، التماس▼، استدعا، طلب، مسألت (مسئلت)، تمنا، میل، توقع، ادعا، انتظار درخواست منفی، نهی، اعتراض مطالب
فحاشیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ی، فحشکاری، توهین یاوهسرایی، یاوهگویی، بیمزگی فحش، دشنام، ناسزا، گفتار مستهجن، بدوبیراه، لیچار، سقط یاوه، بیهوده، هرزه، هذیان، حرف مف