عدماستفادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی استفاده، وقفه، تعلیق، دستکشیدن، تعطیل، سکون، رکود، بیکاری، عدم فعالیت امساک، پرهیز، اجتناب پسانداز، ذخیره، انبار عدم استعمال، متروکی، نابابی
غیراجتماعیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی عی، عبوس [ترشرو 893]، ضد اجتماعی، خارجی، خانهنشین، خصمانه، کمحرف خجالتی بدبدرقه بیتفاوت اسرارآمیز
ترکفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام م] ترک، ترک عادت ترک استفاده، عدم استعمال، برکناری، عدماستفاده ویرانی، زوال تمرین نداشتن، عدم مهارت ترک اعتیاد، بازپروری
کلهشقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام شق، سرسخت، یکدنده، قاطع، خودرأی▼، راسخ، مصمم، بددنده، سمج معتاد، محافظهکار، خشک، انعطافناپذیر، فسیل، وسواسی، عادتکرده، کوتهفکر رام
دردناکیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ] دردناکی، آزار، درد رنجش، سوزش، التهاب، تشدید درد رفتار دردناک، برخورد خشن، زجر، اذیت، آزار، دشمنتراشی، بدجنسی، سختگیری نفرتانگیز بودن، ت
بدترکیبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی قناس، بدفرم، بدشکل، دفرمه، غیرطبیعی، ناهنجار، نامطلوب بیتناسب، بدقواره، کج، کجوکوله ناساز، ناموزون [کلام] عبوس، ترشرو، وقیح، بیتربیت بیم