برهنهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ان، لُخت، عور، مادرزاد، سربرهنه، بیحجاب، پتی، لت، بیجامه، بیپوشش، بدحجاب، دکولته، بیزینت وزیور، ساده پوستکنده، باز، آشکار لختی عاری، فاقد، بدون
[صفت] سادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت اده، بسیط، صِرف، مجرد، محض، مطلق، یگانه کلی اولیه، ذاتی عور، بیزینت و زیور، برهنه، فارغ، تهی، خالی فاقد، عاری، منها شده سهل، آسان بیتکلف، سادهلوح
آلت تناسلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: علیت ی، آلت، اسافل اعضا، پایینتنه، عورت، شرمگاه، عورتین، دستگاه تولید مثل قبلودبر رَحِم، زهدان، بطن، بچهدان، واژن، اوول، تخمک، نطفه بیضه، خایه، تخم،
خالیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام ، تهی، عاری خلوت، دنج، کمجمعیت، کمرفتوآمد، آرام، ساکت توخالی، پوک، پوچ، مجوف، میانتهی، دوجداره، مخلا فاقد، عاری سفید، نانوشته غیرمسکون، اشغا
گدافرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص دی، دریوزهگر، فقیر، عاجز، ناچار، مفلس، ندار، تهیدست، نیازمند، عور، بینوا قرض کننده، مقروض، وامدار، آسوپاس، شخص بدهکار انگل، طفیلی