سطحی [دانش]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال [دانش]، عوامانه، خرافاتی [فرد] غیرمتخصص، زبانباز، متظاهر، دارای اداواصول نپخته، نسنجیده، هوایی، خام کم عمق
ایجادتعصب کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال عصب کردن، عوامفریبی کردن، نفوذ داشتن، اثر داشتن، تأثیر گذاشتن
پارلمانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عمل داوطلبانه مان، مجلس شورای اسلامی، سنا مجلس عوام، مجلس نمایندگان، دوما، رایشستاگ، شامبر ده دپوته، کورتس، کنگره مجلس لردان، سنا
همگانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم گی، همه، آحاد، هرشخصی، هرکس، عوام، آدم آدم عادی تودۀ مردم، رعایا سرباز گمنام، بینامی همهکس، همهچیز، تروخشک