عارففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب سالک، راهرو، رهرو، عاشق پوینده، جوینده صوفی، متصوف، پشمینهپوش، مرید پیر، مراد، مرشد، شیخ، قطب، هدهد مغان مرد حق، اهل طریقت غوث
خونسردفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام رد، بیاحساس، یخ، ناآگاه، بیخبر، بیحس، فاقد قوۀ تخیل، تهییجناپذیر، مثل سیبزمینی شخص خونسرد▲
خویفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام سرشت، خلق، خلقیات، غرایز، علائق، خلقوخو، عادت، عوالم، طینت عواطف، احساسات، امیال مشرب، مزاج، خلط روح، احساس، خمیره، فطرت، نهاد، ماهیت صفت مشخص
پخته [شخصیت]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ] پخته [شخصیت]، صفات شخصیت، صفاتخوی شکلگرفته، قالبیافته متأثر مادرزادی، ریشهای، ریشهیافته
احساسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ] احساس، تجربه، خوی ادراک، حساسیت فیزیکی غرایز، احساسات، عواطف، عاطفه احساس واقعی، صمیمیت، راستگویی انگیزه، خودجوشی شم، غریزه واکنش، تأثیر، پاس
احساسات گرمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: عواطف عام ات گرم، صمیمیت، احساساتقلبی، تأثر شوروشوق، بیصبری، ناشکیبایی، مالیخولیا شوق، اشتیاق، غیرت، هواخواهی، حدت، حرارت، آتش، غلیان، تعصب وجد، بیهوشی،