عابدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب زخوان، مأموم، مقتدی، عامل، عبادتکننده، عبادتپیشه، متعبد، نمازگزار، باتقوا، احترامگذار، ملتمس، زاهد، دیندار
عبادت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یایش کردن، نمازگزاردن، ذکر کردن، تسبیح انداختن، احیا گرفتن (داشتن)، طاعت بهجا آوردن، بهجاآوردن، برپاداشتن، اقامه کردن، گزاردن، فرایض دینی را ادا ک
صمغفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ غیرآلی ن، مُر مکی، کهربا، عنبر، قیر، روغن جلا بارزد، انگم، انغوزه (انقوزه)، انزروت (صمغ گیاهی)، مقل
سایر گیاهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی اهان، گیاهان دارویی، گیاهان زینتی، برگانجیری، بنجامین، فیکوس عشقه، عنبر، عود، محبوبه، مغیلان، بلسان، بوریا، اکلیل کوهی (گیاهی)، هندوانۀابوجهل،
چشمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی یده، بیننده، بصر، عین کاسۀ چشم، تخم چشم، قرنیه، مردمک، عنبیه، عدسی، سفیدی چشم، زجاجیه، رتینا، شبکیه، عصب بینایی، مشیمیه، غده اشک، ابرو قدرت دید،
موجودات دریاییفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زیان، شقایق، مرجان، ستارۀ دریایی، اسفنج دریایی، خرچنگ، میگو، اختاپوس، هشتپا، ماهی مرکب، اسبدریایی، مارماهی، اسکالوپ، بمبک، پرندهماهی، عنبرماهی
گوهرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ُر، جواهر، لؤلؤ، سنگ گرانبها، نگین مروارید (مرواری)، فیروزه، زمرد، یشم، عقیق، لعل، یاقوت، الماس، برلیان، اُپال، اتمی، احجارکریمه، کانیها مرج