علففرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی چمن، ینجه، قصیل چراگاه، مرتع اسپرک، اسپرس، اسپرزه (اسفرزه)، بشقابی، برغست، برگسُدابی، بسپایک(بسفایج)، پونهسا، ... بابونه، آندیو، سبزی خوردن
غذایحیوانات: علوفهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ات: علوفه، علف، علیق، کاه، ینجه، دان، دانه، ارزن، طعمه آبگیری
گیاهانفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ان، نباتات، علف، سبزیجات، گیاه، روییدنی، رستنی، نبات، سبزه حیات گیاهی، نشو ونمای نباتی، نمو، رویش [جوانه] سلسله گیاهان: شاخهها، جلبکها، خزهگی
گیاهیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی هی، نباتی، طبیعی، سرسبز، همیشهسبز، شاداب، آباد، خرم علفی، صنعتی، علوفهای، صیفی، لیفی، روغنی، دارویی، رنگی تخمی، تخم برگریز، ناشکوفا، باردار،
کشاورزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی زارع، فلاح، برزگر، رعیت، دهقان تاکنشان، بذرکار، بوجار، علفچین، بستانچی، جالیزبان، باغبان▼ چایکار