عادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نظم عی، نمونه، نوعی، معمولی، طبیعی، منطبقشده، منطَبَق روزمره، متعارف، عامیانه، متوسط پیشپاافتاده، قابلاغماض، بیاهمیت عوامانه، عامی، میانحال، متوسطال
مردم عادی (لاییک)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب دم عادی (لاییک)، غیرروحانیت، مردم عادی، رعایا، قشرلاییک، پیروان، مریدان رمه عنوان لاییک، عنوان دانشگاهی
رابطهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ه، ارتباط، ربط▼، بستگی، وابستگی، نسبت، تناسب، عطف، جهت ملاحظه، التفات، عنایت، توجه علاقه، اهمیت دادن، اهمیت چرخه، سیستم، سازمان ظروف مرتبط ایجاد ار
تجلیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، ابراز، تظاهر، بروز، ظهور، نمایش، ارائه، عرض، عَرضه آشکارسازی، کشف، افشا، فاش، تصریح، نشر، اظهار، انکشاف، علانیت تجلیذات آفرینش، پیدایش بدی
شغلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی ار، حرفه، کسب، کسبوکار، صنعت، هنر، مشغله، وظیفه، فعالیت اشتغال▲، استخدام، خدمت شغلآزاد، شغل دولتی، کار [تولیدی] آمارگری، آهنگری، آینهکاری،
علاقهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی ل، کشش، میل، دلبستگی، بستگی، اشتیاق، شور، شوق، عشق ذائقه، گرایش، قصد، انتخاب توجه، علایق