عفیففرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات پاکدامن، باعفاف، آفتاب مهتاب ندیده، منزه، معصوم، بیگناه، پارسا، پرهیزگار، ممسک، معتدل فروتن، شریف، پرهیزگار محجوب، محجبه، ساده‌پوش طاهر، نزیه، ت
عفیف نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات عفیف نبودن، زنا کردن، شهوتداشتن، میل داشتن خالص نبودن، خلوص نداشتن
عفیف نبودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات عفیف نبودن، زنا کردن، شهوتداشتن، میل داشتن خالص نبودن، خلوص نداشتن
[اسم] پاکدامنیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات امنی، عفت، عفاف، پاکی، عصمت، معصومیت، بی‌گناهی، اخلاص، پرهیزگاری، فروتنی امساک، اعتدال خلوص، صافی، قاطینداشتن، سادگی تمیزی، پاکی، طهارت، پاکیزگی
پرهیزگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات گار، پرهیزکار، باتقوا، عفیف، پاکدامن، پارسا، وارسته، به‌حق، عادل، شریف مسیحایی، باوجدان، بامعرفت، انسان موظف قدیس، خداشناس، مؤمن خداترس
خالصفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت صافی، یکدست، بی‌آلایش، بی‌غل‌وغش، بی‌غش، بی‌شائبه، درست، راست، لُب، یکباره، بالمره طاهر، نزیه، تمیز، منزه، پاکیزه، پاک، سفید محض، صِرف، مطلق، ساده▲
ساده و بیپیرایهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه و بی‌پیرایه، بی‌تکلف، نامتکلف، خام، طبیعی، سلیس، روان، مرسل، شیوا، ظریف [کلام] بی‌شیله‌پیله، خام، بی‌تزویر بی‌ادعا، ف
