صوریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام ] صوری، ظاهری، بهانهای متعذر، دارای عذروبهانه، عذرآورنده، موجهنما، حقبهجانب بهبهانۀ، ظاهرا ًبرای، بهاسمِ بهانهگیر، ایرادگیر، اشکا
معشوقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی عمر، معشوقه، دلدار، لیلی، شیرین، عذرا، منیژه، ویس، ژولیت، همسر، سوگلی، محبوب، محبوبه، عزیز گل، پروانه مترس، طرف
مذمومفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات وهیده▼، تقبیح شده، تصویب نشده، سانسورشده، مردود، مقصر، عذرآورنده مطرود، معزول
گاریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت ارابه، درشکه، ارابۀجنگی، فایتون فرقون، خرك، باركش، چرخدستی کالسکه، گردون عربانه، عرابه، عراده چرخ تختروان، محمل، کجاوه، هودج، عماری تابوت ◄ کفن
دستگاههای موسیقی ایرانی: ماهورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی موسیقی ایرانی: ماهور، دشتی، همایون، شور، نوا، راستپنجگاه، سهگاه، چهارگاه، افشار برگردان (برگرد)، برداشت، بازگشت، مرکبخوانی، اوجوحضیض اصول (ه