سیستم عصبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، دستگاه عصبی، عصب، اعصاب، اعصاب پاراسمپاتیک، اعصاب حرکتی، اعصاب حسی، اعصاب سمپاتیک بصلالنخاع، ستون فقرات
تعصبفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ، غرض، تمایل ترجیح، طرفداری، تبعیض، اجحاف، بیعدالتی عصبیت کوری حمایت، حمیت، غیرت، فرقهگرایی تعصب ملی، تبعیض نژادی، نژادپرستی، آپارتاید، ب
سیستم عصبیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی ی، دستگاه عصبی، عصب، اعصاب، اعصاب پاراسمپاتیک، اعصاب حرکتی، اعصاب حسی، اعصاب سمپاتیک بصلالنخاع، ستون فقرات
سایربیماریهافرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی بیماریها، امراض عصبی، بیماریعفونی عفونت▲، آرتروز، آفتابزدگی، آلزایمر، باد فتق، بادِ سرخ، آپاندیسیت، آپاندیس، آویزه، اِبولا، اسکوربوت، الکلیس
حواسفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ آلی حس، اندام حسی، سیستم عصبی▼، احساس حواسپنجگانه، بساوایی، لامسه، [◄ لمس 378]، شنوایی، چشایی، ذائقه، بویایی، [◄ بو 394]، بینایی بازتاب، بازتاب شرطی
عصبانی بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی دن، بی صبر بودن، عصبیبودن، غریدن، بلند صحبت کردن، نگاه غضب آلود کردن، خیره نگریستن، ترشرو بودن اعصاب کسی خراب بودن، اعصاب کسی خرد (داغان