مأمورفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی امل، کارگزار، بازو، وصی، عضو، وکیل کارمند، مستوفی گماشته، مستخدم، خادم، نوکر متصدی، مسئول، سرپرست، جانشین پاسبان، پلیس، عسس، نیروی انتظامی ◄
شهربانیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات یس، نیرویانتظامی، آگاهی، کمیته، ژاندارمری، پلیس راهنمایی و رانندگی، پلیس ضدشورش، گارد، کلاهسبزها پاسبان، سرکار، آژان، آجان، ژاندارم، عسس پلیس ج