عزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام میم، قصد، اراده، اختیار، رأی، ثبات، همت، جدیت، قاطعیت، پافشاری، حدت عزم جزم، ارادۀآهنین، ثبات قدم تصمیمگیری، اعتماد بهنفس فعال بودن، ف
عدم رعایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته دم رعایت، بیقیدوبندی، بیتفاوتی، هرجومرج، بیدقتی، غفلت عدمتطبیق پا فراتر گذاشتن، سرپیچی نادرستی، تخلف، قانونشکنی وفا نکردن بهتع
عدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود نیستی، نبود، نابودی، فنا، پوچی، بیهودگی، بطلان، بیجوهری هیچ، پوچ، عبث، صفر هیچوقت، هرگز پوکی، خلاء غیبت، غیاب فقدان، عدم شمول ◄بیرون گذاشتن چیز بی
عدم تشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] عدم تشابه، افتراق، نابرابری تفاوت، فرق، تمایز، مغایرت یکتایی، نوآوری تغییر چهره ◄ نقاب تجسمغیرواقعی قیاس معالفارق
انتقالفرهنگ فارسی طیفیمقوله: فضای عام جابهجا کردن، منتقلکردن، حمل (انتقال)، نقل، تغییر محل، نقل مکان▲ حملونقل، باربری، ترابری عبورومرور، گذر اعزام، ارسال مخابره اخراج بستهبندی، با
عزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام میم، قصد، اراده، اختیار، رأی، ثبات، همت، جدیت، قاطعیت، پافشاری، حدت عزم جزم، ارادۀآهنین، ثبات قدم تصمیمگیری، اعتماد بهنفس فعال بودن، ف
خودرأیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار فردی؛ عام أی، خودسر، کلهخر مستبد، سختگیر، سنگدل، بیرحم متمرد، یاغی، نافرمان، گردنکش، وحشی، سرکش ستیزهجو، لجوج، چموش، لجباز، مصرّ، قهرکرده، قهر،
مادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ، جسم، هیولا، هیولی، اثیر، عین، اکسیر (کیمیا) طبیعت اجزا، بدن، ارگانیسم مواد آلی جنس، ساختار جوهر
سنگینیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مادۀ عام ینی، گرانش، قوۀ جاذبه، وزن، جرم، ثقل، چگالی، تراکم وزنمخصوص، اندازه فشار، جابهجایی، بار، وزنۀ تعادل، جبران جرم، توده مرکز ثقل اینرسی، ماند، تعا