عریضفرهنگ فارسی طیفیمقوله: بُعد ض، ضخیم، کُلُفت، پهن، پُربَر، جادار، پهناور، وسیع ناتراوا، چگال قطور، درشت، چاق، بزرگ ورمکرده، منبسط عرضی ازعرض
عَرضهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص رضه، پیشنهاد، ایجاب، تعارف، تقدیم، پیشکش، دهش پیشنهادقیمت، ارائۀ قیمت، اُفر، ایجاب، تعیین نرخ مزایده، مناقصه، فروش انتخاب تصمیمسازی
عَرضهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص عَرضهشده، پیشنهادی، ارائهشده، تقدیمی، درمعرض آگهیشده، فروشی، برایفروش، حراجی
عَرضه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص ه کردن، پیشنهاد دادن، قیمتدادن، تقدیم کردن، نثار کردن، تعارف کردن، پیشنهاد کردن، دادن، مطرح کردن وسوسه کردن، سر زدن فروختن، تهیه کرد
شهادتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مبانی استدلال شهادتنامه، اقرارنامه، عریضه، شکایتنامه، افشا قول، گفته، اعلام، اقوال، شنیدهها، اظهارات شفاهی، اقاریر، حرف، سخن، ماجرا، قال مدافعه بهانه
خبرنگارفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط گار، گزارشگر، مخبر روزنامهنویس، ناشر دکۀ مطبوعاتی عریضهنویس
نوشتهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رسانۀ ارتباط . وسیلۀ انتقال اندیشه کار ادبی، آفریده، اثر، کتاب آثار نوشتاری و گفتاری(اسامی عام)▲ نوشتار، دستخط، نامه، کاغذ، دستنویس، پیشنویس، عریضه، مرا
عَرضهشدهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی - خاص عَرضهشده، پیشنهادی، ارائهشده، تقدیمی، درمعرض آگهیشده، فروشی، برایفروش، حراجی
نمونهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ، نمونه برای عرضه، نمونۀ نمایشگاهی، مسطوره مصداق، مورد، مدل، الگو مظنه، مدرک مدل، ماکت، تصویر، مانکن ویترین موزه، گالری، انبار، نمایشگاه، فرو