عدم رعایتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی وابسته دم رعایت، بیقیدوبندی، بیتفاوتی، هرجومرج، بیدقتی، غفلت عدمتطبیق پا فراتر گذاشتن، سرپیچی نادرستی، تخلف، قانونشکنی وفا نکردن بهتع
عدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود نیستی، نبود، نابودی، فنا، پوچی، بیهودگی، بطلان، بیجوهری هیچ، پوچ، عبث، صفر هیچوقت، هرگز پوکی، خلاء غیبت، غیاب فقدان، عدم شمول ◄بیرون گذاشتن چیز بی
عدم تشابهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ] عدم تشابه، افتراق، نابرابری تفاوت، فرق، تمایز، مغایرت یکتایی، نوآوری تغییر چهره ◄ نقاب تجسمغیرواقعی قیاس معالفارق
آزاد (1)فرهنگ فارسی طیفیمقوله: ارادۀ اجتماعی عام (1)، حُرّ، آزاده، شریف، وارسته، فارغ، مختار، مجاز، معاف آزادیخواه، آزادیطلب، آزادمرد، آزادمنش، مشروطهخواه خلاص، آسوده، ول، یله، رها(
کافرفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ملحد، نامقدس، عجم، بیدین، جاهل، بتپرست، مرتد، بدعتگذار آدم کافر، محارب باخدا، عضو حزب باد
خارجیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ی، بیگانه، اجنبی، فرنگی، تبعۀ خارجه، ناشناس، غیر، غریبه، غریب، غربتی، آواره، پناهنده، کوچکننده بیگانگان، اغیار، اجانب، اَتباع خارجه(بیگانه، خارجی)،
بیرونی [مجرد]فرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت بیرونی [مجرد]، خارجی، عارضی، بیگانه، بیرونی [فضا] وارداتی، ساخت خارج مهاجم، متجاوز▲ استثنایی، غیرطبیعی، جادویی عجم، غیرآریایی غریبه، خارجی▲ ناآشنا،
عدمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: وجود نیستی، نبود، نابودی، فنا، پوچی، بیهودگی، بطلان، بیجوهری هیچ، پوچ، عبث، صفر هیچوقت، هرگز پوکی، خلاء غیبت، غیاب فقدان، عدم شمول ◄بیرون گذاشتن چیز بی