سکهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ک، درهم، قران، ریال، تومن، سکۀ طلا، بهار آزادی پشیز، پاپاسی، دینار، شاهی، صنار، قران، عباسی زر، سیم لیره، امپریال
تقلیدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ی، بدلی، مصنوعی، برگرفتهشده، عاریه، مأخوذ، متصنع، قلابی، جعلی، دروغی طوطیوار، بیمحتوا جایگزین، جانشین دست دوم
تهیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی تهیه کردن، آوردن، انتقال دادن، دادن عاریه دادن، قرض دادن، وامدادن توزیع کردن، پخش کردن فراهم کردن، تدارک دیدن، راه انداختن
وامدهندهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ت] وامدهنده، مربوط بهوام وامده، سرمایهگذار، سپردهگذار، طلبکار، داین، بستانکار بهوامداده، عاریه، نسیه، کرایهای، قرضی تنزیلخور، مقرض
قرضیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی ، استقراضی، رهنی، کرایهای، عاریه، عاریتی، قرضگرفتهشده، موقتی، پیشکی در رهن نسیه، پرداختنی اعتباری، تسهیلاتی مقروض ◄ وامدار▼