عبادت کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب یایش کردن، نمازگزاردن، ذکر کردن، تسبیح انداختن، احیا گرفتن (داشتن)، طاعت بهجا آوردن، بهجاآوردن، برپاداشتن، اقامه کردن، گزاردن، فرایض دینی را ادا ک
مراسم عبادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ی، مراسم مذهبی، شعائر، عبادات، اعمال، آداب، آیین، شکرگزاری، تشکر آستانبوسی، زیارت، آیین ارکان، عمل تقدیس، تطهیر
مراسم عبادیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب ی، مراسم مذهبی، شعائر، عبادات، اعمال، آداب، آیین، شکرگزاری، تشکر آستانبوسی، زیارت، آیین ارکان، عمل تقدیس، تطهیر
کار خارقالعادهفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات فردی عاده، کار بزرگ و چشمگیر، کارستان، معجزه، کار معجزهآسا، شاهکار، استادی عجیب، جادوگری، نمایش محیرالعقول، دراماتورژی حماسه، دلاوری
نماز جماعتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب جماعت، عبادات جمعی، نمازجمعه، صلات خمسه تناولالقربان، تناولعشای ربانی
مربوط بهنمازفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مذهب بهنماز، عبادی، مقدس، خواستار نذری، قربانی، خیراتی، عَرضه شده