خویشاوندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: رابطه ت] خویشاوند، منسوب برادر، خواهر مادرانه، پدرانه خانوادگی سببی، نسبی، وابسته محرم عیالوار، عائلهمند متعلق اوگهای
خردمندفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال فرزانه، حکیم، دانشمند، دانا، عالِم اعلم، عمیق، عاقله پاکیزهرای، فرخندهرای، نکورای
عاقلفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال ل، هوشیار، سالم، معقول، دارای سلامت عقل، عاقله، عقلرس، رشید فهمیده، آدمحسابی، بخرد، هوشمند، باهوش بیدار، هشیار، زرنگ، متوجه، دارای فعالیت
درآمدفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی َشت، حقوق، مستمری، مقرری، حقوق بازنشستگی، حقالزحمه، دسترنج، پژوهانه، حقالتحقیق، اجرت، مواجب، برداشت، مبلغ پرداختی حق دلالی، کمیسیون، پورسا